پویان پسر گل ما

فتووبلاگ پویان اردستانی از قبل از تولد تا....

پویان پسر گل ما

فتووبلاگ پویان اردستانی از قبل از تولد تا....

پویان یکماهه شد

یکماهگی آقا پویان



پویان در ساعات اولیه تولد

پویان اردستانی
   
در مورخ

بیست و هشتم اردیبهشت سال 1394
( 18 می 2015 )
      
در روز سالگرد عروسی پدر و مادرش
    
 متولد شد.
    

اولین عکس های سه نفره ما


امروز پنجشنبه 17 اردیبهشت 94 برای اولین بار من و پویان و بابا حسین

باهم عکس سه نفره گرفتیم. 





روز شماری

امروز 7 اردیبهشت سال 1394 است.

خانم دکتر اصفهانی روز به دنیا اومدن آقا پویان پسر گلمون رو 28 اردیبهشت ( سالگرد ازدواج پدر و مادر پویان ) تخمین زده.

نمی دونیم تا اون روز چی کار کنیم، همه خانواده در حال تدارک وسایل آقا پویان هستن.

دست مادر بزرگ و پدر بزرگش درد نکنه که سیسمونی خوشگلی براش خریدن.

خیلی دوست داریم بدونیم آقا پویان چه شکلیه؟؟؟.

صبر و روز شماری هم کار خیلی سختیه مخصوصا برای به دنیا اومدن یه فرد که به جمع خانواده اضافه میشه، انتظارش از زمانی که می خواستیم مراسم عروسی بگیریم هم سخت تره !!... .

نویسنده: بابا حسین

نقاشی سارا 1


این نقاشی مراحله زندگی آقا پویان عزیزمونه که سارا جون گلم کشیده.


ممنونم سارا جونم .

اولین ژست پویان


این عکس اولین ژست پسرم تو زندگیش هستش که در تاریخ ششم دی ماه سال 93 یعنی تو هجده هفتگیش و در بیمارستان پاستور نو توسط دکتر شاکری گرفته شده. تو این روز بود که ما فهمیدیم خدا به ما یه پسر شیطون هدیه داده .

 چند روز بعد از این ماجرا تصمیم گرفتیم اسم این ووروجک و بگذاریم پویان. البته آقا پویان . اسامیه زیادی رو مد نظر داشتیم ولی از بس که این پسر وول میخورد و حرکت میکرد و به هر صدا و حرکت و حتی بوی غذا واکنش نشون میداد پویان تنها اسمی بود که بهش میومد.

 پویان یعنی پویا و متحرک شاداب و سرزنده جستجوگر . جستجوگر راستی و درستی.

اولین عکس ... .

به نام یکتا خالق عالم بخشنده ی بخشایشگر


امروز پنجمین روز از آخرین ماه سال 1393 و شروع بیست و هفتمین هفته بارداری من.

من یعنی مامان آقا پویان کوچولوی 27 هفته ای. امروز بالاخره تصمیم گرفتم درباره خاطرات دوران بارداریم بنویسم. نمیدونم چرا الان دلم میخواد بنویسم شاید چون توی این ماه های آخر حس مامان شدن رو قوی تر احساس میکنم و پویان کوچولوی من بیشتر از ماهای قبل داره با لگد زدن ها و تکون خوردنهاش اظهار وجود میکنه .


خاطرم میاد اولین روزی که دکتر صحت بارداری من رو تایید کرد و به همه خبر ورود این وروجک کوچولو رو دادم ، شنبه دوازدهم مهر شب عید سعید قربان بود.

در واقع تو این روز بود که من برای اولین بار نینی کوچولوی خودم رو که اندازه یه نقطه ریز بود با دستگاه سونو دیدم. خوشحالی خودم پدرش و اقوام و دوستانم رو هیچ وقت یادم نمیره. و از همه بیشتر ذوق بابای پویان که خوشگل ترین خوشحالی دنیا بود. آخه پویان شیطون ما از هفته ششم قلبش مشخص بود و صدای تپش تند تند قلبش هم من هم باباش رو شوکه کرد . باور کردن اینکه این نقطه ریز انقدر هیجان انگیز باشه سخت بود. 


به نام خدا - سلام اول

سلام به پویان عزیزمون


امروز اولین باریه که مامان و بابا با هم تصمیم گرفتن یه وبلاگ زیبا برای پسرشون که تو راهه بسازن.


تا اومدن آقا پویان ما هنوز  3 ماه مونده.